۲۹
مهر
دفتر شعر 2 رضا عیسی آبادی
بیا که سرو چمن خاک راه دلدار است نشسته گل به گلستان حزین و بیمار است
ترحّمی بنما ای گل همیشه بهار که بوی غنچه ی نرگس سرآمد کار است
*
شب است و ابری دوران و پهنه تاریک است کنون که راه رسیدن به قله باریک است
درانتظار فرج تا سحر نمی خوابم شنیده ام که رخت را طلوع نزدیک است
*